معرفي بعضي ولايا ت کشور
ارسالي خديجه سالار ارسالي خديجه سالار



کابل
کابل پايتخت افغانستان است. این شهردر دامنه‌ی کوه آسمایی و شیر دروازه، به هر دو طرف رود کابل آباد شده واز سطح بحر قریب شش ونیم هزار فت بلند است. در زمان قدیم در دورادور شهر کابل دیوارهای مستحکمی موجود بود که ارتباط شهربا نواحی آن با هفت دروازه صورت میگرفت،امروز هم آثار دیوارهای شهر بر کوه آسمایی وسهر دروازه شاهد استکام سابقه آنست.کابل یک شهر تارخی و بسیار کهن است که حوادث روزگار رابسیار دیده وچون بر چهار راه تجارتی شرق وشمال وجنوب وغرب واقع شده، اهمیت تجارتی آن خیلی زیاد است.کابل ازحیث قدامت با قدیمترین شهر های بلخ وبامیان همسری داشته ودرکتاب ويدا، نام(( کیسبها )) برای کابل استعمال شده. تجارت وشهرت بازرگانی کابل در زمان های خیلی قدیم معروف است، چنانچه دراثـنای حملات اسکندر نیز موقعیت مهم تجارتی خود را داشته وراههای تجارتی از هر طرف به آن وصل می باشد.کابل را در ادبیات پهلوی(( کابل )) قید کرده اندکه نزدیک به تلفظ امروزی آن است، همچنان بعضأمورخین یونان آنرا(( کابورا)) و(( کارورا)) نیز گفته اند. دیوارهای کابل که امروز نیز بقایای آن به سرکوههای شیردروازه وآسمایی دیده میشوداز طرف شاهان کابل بنا شده بود تادر برابر هجوم های بزرگ بتوانند ازخود مقاومت نشان بدهند. در سال 81 هجری وقتی مسلمانان به شهرحمله کردند شهر را از طرف دهمزنگ شگافتند، مسلمانان عرب فاتح شدند وشاه کابل گردیزرفت، اما تـشکیل دولت های صفاری وطاهری نفوذ عرب هارااز کشور کم کرده رفت وکابل نیز بدست حکمران محلی اداره میشـد، مقارن ضعف صفایان از کوهستان شرقی کابل یک قوم دیگربنای سلطنت را در کابل گذاشت که سرکرده شانرا کالاله میگفتند وتا به عصرغزنویان باقی بودند تا اینکه در سال 344 هجری ـ ق ضمیمه سلطنت غزنوی شد، کابل درعهد غزنویان نیز از جمله شهرعمده بود.درلشکر کشی های چنگـیز کابل نیزمانند شهر های کشور مادست خوش چور وچپاول گردید.بعدازآن کابل بدست تیموروحکم داران او بود تا آنکه دولت تیموری هرات قوت گرفت.بعد از سقوط دولت هرات بابر در این جامستـقر گردید وکابل دوباره رونق یافت وتاسنه 923 پایتخت بود.بابربه کمک مردم این شهر، هندوستان را فتح کردو پایتخت خود را از کابل به اگره نقل داد وکابل مرکزولایت شد. وقتیکه سلطنت به احمدشاه درانی رسید، وی توجه به کابل نمود وخواست آنرا مرکز دولت خود قراربدهد.چنان برای همین مطلب در سال1144 امراحداث یک دیوار بزرگ را در شهرداد، این دیواردرظرف چهارماه آباد گردید.تیمورشاه پس از تنظیم قندهاردرسنه1195 هجری ـق رسماًکابل را پایتخت ساخت واز آن تاریخ تا امروز کابل مرکزو پایتخت افغانستان است.ﻛﺎﺑﻞ ﯾﻜﯽ ﺍﺯ ﻗﺪﯾﻤﯿﺘﺮﯾﻦ ﺷﻬﺮﻫﺎﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭﻛﺘﺎﺏ ﻣﻘﺪﺱ ﻭﯾﺪﺍ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻛﺒﻪ Kabha ﻭ ﺩﺭ ﭘﺎﺭﭼﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﻭﺳﺘﺎ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻛﻮﺑﻬﺎ Kobaha ﯾﺎﺩﻣﯽ ﺷﻮﺩ. ‫ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﮔﺎﻥ ﻛﻼﺳﯿﮏ ﯾﻮﻧﺎﻧﯽ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻛﻮﻓﻦ Kophen ﯾﺎ ﻛﻮﻓﺲ Kophfs ﻭ ﻛﻮﻭﺍ ﺛﺒﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﻓﺎﺭﺱ ﻭ ﺍﺭﺳﺘﻮ ‫ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﺭﺍ ﺧﻮﺳﭙﺲ Khoaspes ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ.‫تاﺭﯾﺦ ﻧﻮﯾﺴﺎﻥ ﺩﻭﺭﻩ ﺳﻜﻨﺪﺭ، ﻛﺎﺑﻞ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺍﺭﺗﻮﺳﭙﺎﻧﻪ Artospana ﻛﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﺭﺩﻫﺴﺘﺎﻧﻪ Urddhastana ﺳﺎﻧﺴﻜﺮﯾﺖ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ‫ﯾﻮﻧﺎﻧﯽ ﻗﯿﺪﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﭘﺴﺎﻥ ﻫﺎ ﺩﺭ ﻗﺮﻥ ﺩﻭﻢ ﻣﯿﻼﺩﯼ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻛﺎﺑﻮﺭﺍ Kabura ﯾﺎ ﻗﻠﺐ ﭘﺎﺭﺍﭘﺎﻣﯿﺰﺍﺩ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ. ‫ﺩﺭﺩﻭﺭﺍﻥ ﻛﻮﺷﺎﻧﯿﺎﻥ ﺑﺰﺭﮒ ﻫﻨﻮﺯﻫﻢﻛﺎﺑﻞ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻛﺎﻭﻓﻮ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﻣﯽ ﺷﺪﻩ ﻛﻪ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﻛﺎﺑﻮﺭﺍ ﻣﺴﻤﺎ ﮔﺮﺩﯾﺪ ﺗﺎ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﻛﻪ ‫ﻛﺎﺑﻞ ﺷﺎﻫﺎﻥ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻛﺎﺑﻠﺴﺘﺎﻥ ﯾﺎﺩ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﻛﺎﺑﻠﺴﺘﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻗﺮﻥ ﭘﯿﺶ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺩﻭﺭﻩ ﯼ ﻣﺴﯿﺢ، ﺍﺯ ﺑﺎﻣﯿﺎﻥ ﻭ ﻛﻨﺪﻫﺎﺭ ﺩﺭ ﻏﺮﺏ ﺗﺎ ‫ﻛﻮﺗﻞ ﺑﻮﻻﻥ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺟﻨﻮﺏ ﺭﺍ ﺩﺭﺑﺮ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺖ ﻛﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﻄﻪﻭﺳﯿﻊ ﺑﻪ ﺩﻩ ﻋﻼﻗﻪ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺷﻬﺮﻫﺎﯼ ﻛﺎﺑﻞ، ﻏزﻧﯽ، ﺑﺎﻣﯿﺎﻥ، ﻧﻨﮕﺮﻫﺎﺭ، ﺳﻮﺍﺕ، ‫ﭘﺸﺎﻭﺭ، ﺍﭘﻮﻛﯿﻦ، ﺑﻨﻮ ﻭ ﺑﻮﻟﺮ ﺩﺭ ﺑﺮ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺘﻪ. ‫ﺍﺯ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﯾﻮﻧﺎﻥﭼﻨﯿﻦ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﺭﺗﻮﺳﭙﺎﻧﻪ ﯾﺎ ﻛﺎﺑﻞ ﻣﺮﻛﺰ ﻋﻤﺪﻩ ﯼ ﻭﺍﺻﻠﯽ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﭘﺴﺎﻥ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﻩ ﯼ ﺗﺴﻠﻂ ﯾﻮﻧﺎﻥ، ﻫﺮﺍﺕ ﻛﻪ ‫ﺳﻜﻨﺪﺭﯾﻪ ﯼ ﺍﻓﻐﺎﻧﯽﺑﻮﺩ ﺟﺎﯼ ﺁﻧﺮﺍ ﺍﺷﻐﺎﻝ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﭘﺴﺎﻧﻬﺎ ﺷﺎﻫﺰﺍﺩﮔﺎﻥ ﻫﻨﺪﻭﺳﺎﮎ ﺁﻧﺮﺍ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺣﯿﺎ ﻛﺮﺩﻧﺪ. ﺗﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﺩﺭ ﻋﺼﺮ ﺯﻧﺒﯿﻠﮏ ﺷﺎﻩ ﻭ ‫ﺯﻧﺒﻮﺭﮎ ﺷﺎﻩ، ﻟﺸﻜﺮﻋﺮﺏﺑﻌﺪﺍﺯ ﻓﺘﺢ ﺑﺮﻗ ﺂﺳﺎﯼ ﺗﺮﻛﯿﻪ ﻭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﺍﺯﻩ ﻫﺎی ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﻛﻮﺑﯿﺪ، ﺷﺎﻫﺎﻥ ﻭ ﻛﺎﺑﻠﯿﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻓﺎﻉ ، ﺩﯾﻮﺍﺭﯼ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺷﯿﺮﺩﺭﻭﺍﺯﻩ ‫ﺩﺭﺩﺭﺍﺯﻧﺎﯼ ﻛﻮﻩ ﺁﺳﻤﺎﯾﯽ ﯾﺎ ﺁﺳﻪ ﻣﺎﯾﯽ ﺑﻨﺎ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺣﻜﺎﯾﺖ ﻫﺎﯼ ﺁﻥ ﺗﺎ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺳﯿﻨﻪ ﺑﻪ ﺳﯿﻨﻪ ﺣﻔﻆ ﮔﺮﺩﯾﺪﻩ.قابل ياددهاني است که يکي از اين تازيان شاه دوشمشيره بود که با قتل و قتال زياد هموطنان ما متوسل گرديده بود وسرانجام خود نيز توسط يک جوان کابلي به هلاکت رسيد. ‫ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻣﺼﺮ ﺑﻪ ﻭﺿﺎﺣﺖ ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﺪ ﻛﻪ ﻟﺸﻜﺮﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﻼﻡ ﺑﻌﺪﺍﺯ ﻓﺘﺢ ﻧﯿﻢ ﺟﻬﺎﻥ ﺩﺭ ﺷﯿﺮﺩﺭﻭﺍﺯﻩ ﻫﺎﯼ ﻛﺎﺑﻠﺴﺘﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﯼ ﺑﯿﺴﺖ ﻭ ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﺷﻜﺴﺖ ‫ﻣﻄﻠﻖ ﺩﯾﺪ ﺗﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﺑﻪ ﻣﺮﻭﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﻛﺎﺑﻠﯿﺎﻥ ﺧﻮﺩﺩﯾﻦ ﺍﺳﻼﻡ ﺭﺍ ﻗﺒﻮﻝ ﻛﺮﺩﻧﺪ. کابل کابل پايتخت افغانستان است. این شهردر دامنه‌ی کوه آسمایی و شیر دروازه، به هر دو طرف رود کابل آباد شده واز سطح بحر قریب شش ونیم هزار فت بلند است. در زمان قدیم در دورادور شهر کابل دیوارهای مستحکمی موجود بود که ارتباط شهربا نواحی آن با هفت دروازه صورت میگرفت،امروز هم آثار دیوارهای شهر بر کوه آسمایی وسهر دروازه شاهد استکام سابقه آنست.کابل یک شهر تارخی و بسیار کهن است که حوادث روزگار رابسیار دیده وچون بر چهار راه تجارتی شرق وشمال وجنوب وغرب واقع شده، اهمیت تجارتی آن خیلی زیاد است.کابل ازحیث قدامت با قدیمترین شهر های بلخ وبامیان همسری داشته ودرکتاب ويدا، نام(( کیسبها )) برای کابل استعمال شده. تجارت وشهرت بازرگانی کابل در زمان های خیلی قدیم معروف است، چنانچه دراثـنای حملات اسکندر نیز موقعیت مهم تجارتی خود را داشته وراههای تجارتی از هر طرف به آن وصل می باشد.کابل را در ادبیات پهلوی(( کابل )) قید کرده اندکه نزدیک به تلفظ امروزی آن است، همچنان بعضأمورخین یونان آنرا(( کابورا)) و(( کارورا)) نیز گفته اند. دیوارهای کابل که امروز نیز بقایای آن به سرکوههای شیردروازه وآسمایی دیده میشوداز طرف شاهان کابل بنا شده بود تادر برابر هجوم های بزرگ بتوانند ازخود مقاومت نشان بدهند. در سال 81 هجری وقتی مسلمانان به شهرحمله کردند شهر را از طرف دهمزنگ شگافتند، مسلمانان عرب فاتح شدند وشاه کابل گردیزرفت، اما تـشکیل دولت های صفاری وطاهری نفوذ عرب هارااز کشور کم کرده رفت وکابل نیز بدست حکمران محلی اداره میشـد، مقارن ضعف صفایان از کوهستان شرقی کابل یک قوم دیگربنای سلطنت را در کابل گذاشت که سرکرده شانرا کالاله میگفتند وتا به عصرغزنویان باقی بودند تا اینکه در سال 344 هجری ـ ق ضمیمه سلطنت غزنوی شد، کابل درعهد غزنویان نیز از جمله شهرعمده بود.درلشکر کشی های چنگـیز کابل نیزمانند شهر های کشور مادست خوش چور وچپاول گردید.بعدازآن کابل بدست تیموروحکم داران او بود تا آنکه دولت تیموری هرات قوت گرفت.بعد از سقوط دولت هرات بابر در این جامستـقر گردید وکابل دوباره رونق یافت وتاسنه 923 پایتخت بود.بابربه کمک مردم این شهر، هندوستان را فتح کردو پایتخت خود را از کابل به اگره نقل داد وکابل مرکزولایت شد. وقتیکه سلطنت به احمدشاه درانی رسید، وی توجه به کابل نمود وخواست آنرا مرکز دولت خود قراربدهد.چنان برای همین مطلب در سال1144 امراحداث یک دیوار بزرگ را در شهرداد، این دیواردرظرف چهارماه آباد گردید.تیمورشاه پس از تنظیم قندهاردرسنه1195 هجری ـق رسماًکابل را پایتخت ساخت واز آن تاریخ تا امروز کابل مرکزو پایتخت افغانستان است.ﻛﺎﺑﻞ ﯾﻜﯽ ﺍﺯ ﻗﺪﯾﻤﯿﺘﺮﯾﻦ ﺷﻬﺮﻫﺎﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭﻛﺘﺎﺏ ﻣﻘﺪﺱ ﻭﯾﺪﺍ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻛﺒﻪ Kabha ﻭ ﺩﺭ ﭘﺎﺭﭼﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﻭﺳﺘﺎ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻛﻮﺑﻬﺎ Kobaha ﯾﺎﺩﻣﯽ ﺷﻮﺩ. ‫ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﮔﺎﻥ ﻛﻼﺳﯿﮏ ﯾﻮﻧﺎﻧﯽ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻛﻮﻓﻦ Kophen ﯾﺎ ﻛﻮﻓﺲ Kophfs ﻭ ﻛﻮﻭﺍ ﺛﺒﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﻓﺎﺭﺱ ﻭ ﺍﺭﺳﺘﻮ ‫ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﺭﺍ ﺧﻮﺳﭙﺲ Khoaspes ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ.‫تاﺭﯾﺦ ﻧﻮﯾﺴﺎﻥ ﺩﻭﺭﻩ ﺳﻜﻨﺪﺭ، ﻛﺎﺑﻞ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺍﺭﺗﻮﺳﭙﺎﻧﻪ Artospana ﻛﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﺭﺩﻫﺴﺘﺎﻧﻪ Urddhastana ﺳﺎﻧﺴﻜﺮﯾﺖ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ‫ﯾﻮﻧﺎﻧﯽ ﻗﯿﺪﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﭘﺴﺎﻥ ﻫﺎ ﺩﺭ ﻗﺮﻥ ﺩﻭﻢ ﻣﯿﻼﺩﯼ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻛﺎﺑﻮﺭﺍ Kabura ﯾﺎ ﻗﻠﺐ ﭘﺎﺭﺍﭘﺎﻣﯿﺰﺍﺩ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ. ‫ﺩﺭﺩﻭﺭﺍﻥ ﻛﻮﺷﺎﻧﯿﺎﻥ ﺑﺰﺭﮒ ﻫﻨﻮﺯﻫﻢﻛﺎﺑﻞ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻛﺎﻭﻓﻮ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﻣﯽ ﺷﺪﻩ ﻛﻪ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﻛﺎﺑﻮﺭﺍ ﻣﺴﻤﺎ ﮔﺮﺩﯾﺪ ﺗﺎ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﻛﻪ ‫ﻛﺎﺑﻞ ﺷﺎﻫﺎﻥ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻛﺎﺑﻠﺴﺘﺎﻥ ﯾﺎﺩ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﻛﺎﺑﻠﺴﺘﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻗﺮﻥ ﭘﯿﺶ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺩﻭﺭﻩ ﯼ ﻣﺴﯿﺢ، ﺍﺯ ﺑﺎﻣﯿﺎﻥ ﻭ ﻛﻨﺪﻫﺎﺭ ﺩﺭ ﻏﺮﺏ ﺗﺎ ‫ﻛﻮﺗﻞ ﺑﻮﻻﻥ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺟﻨﻮﺏ ﺭﺍ ﺩﺭﺑﺮ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺖ ﻛﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﻄﻪﻭﺳﯿﻊ ﺑﻪ ﺩﻩ ﻋﻼﻗﻪ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺷﻬﺮﻫﺎﯼ ﻛﺎﺑﻞ، ﻏزﻧﯽ، ﺑﺎﻣﯿﺎﻥ، ﻧﻨﮕﺮﻫﺎﺭ، ﺳﻮﺍﺕ، ‫ﭘﺸﺎﻭﺭ، ﺍﭘﻮﻛﯿﻦ، ﺑﻨﻮ ﻭ ﺑﻮﻟﺮ ﺩﺭ ﺑﺮ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺘﻪ. ‫ﺍﺯ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﯾﻮﻧﺎﻥﭼﻨﯿﻦ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﺭﺗﻮﺳﭙﺎﻧﻪ ﯾﺎ ﻛﺎﺑﻞ ﻣﺮﻛﺰ ﻋﻤﺪﻩ ﯼ ﻭﺍﺻﻠﯽ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﭘﺴﺎﻥ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﻩ ﯼ ﺗﺴﻠﻂ ﯾﻮﻧﺎﻥ، ﻫﺮﺍﺕ ﻛﻪ ‫ﺳﻜﻨﺪﺭﯾﻪ ﯼ ﺍﻓﻐﺎﻧﯽﺑﻮﺩ ﺟﺎﯼ ﺁﻧﺮﺍ ﺍﺷﻐﺎﻝ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﭘﺴﺎﻧﻬﺎ ﺷﺎﻫﺰﺍﺩﮔﺎﻥ ﻫﻨﺪﻭﺳﺎﮎ ﺁﻧﺮﺍ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺣﯿﺎ ﻛﺮﺩﻧﺪ. ﺗﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﺩﺭ ﻋﺼﺮ ﺯﻧﺒﯿﻠﮏ ﺷﺎﻩ ﻭ ‫ﺯﻧﺒﻮﺭﮎ ﺷﺎﻩ، ﻟﺸﻜﺮﻋﺮﺏﺑﻌﺪﺍﺯ ﻓﺘﺢ ﺑﺮﻗ ﺂﺳﺎﯼ ﺗﺮﻛﯿﻪ ﻭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﺍﺯﻩ ﻫﺎی ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﻛﻮﺑﯿﺪ، ﺷﺎﻫﺎﻥ ﻭ ﻛﺎﺑﻠﯿﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻓﺎﻉ ، ﺩﯾﻮﺍﺭﯼ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺷﯿﺮﺩﺭﻭﺍﺯﻩ ‫ﺩﺭﺩﺭﺍﺯﻧﺎﯼ ﻛﻮﻩ ﺁﺳﻤﺎﯾﯽ ﯾﺎ ﺁﺳﻪ ﻣﺎﯾﯽ ﺑﻨﺎ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺣﻜﺎﯾﺖ ﻫﺎﯼ ﺁﻥ ﺗﺎ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺳﯿﻨﻪ ﺑﻪ ﺳﯿﻨﻪ ﺣﻔﻆ ﮔﺮﺩﯾﺪﻩ.قابل ياددهاني است که يکي از اين تازيان شاه دوشمشيره بود که با قتل و قتال زياد هموطنان ما متوسل گرديده بود وسرانجام خود نيز توسط يک جوان کابلي به هلاکت رسيد. ‫ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻣﺼﺮ ﺑﻪ ﻭﺿﺎﺣﺖ ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﺪ ﻛﻪ ﻟﺸﻜﺮﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﻼﻡ ﺑﻌﺪﺍﺯ ﻓﺘﺢ ﻧﯿﻢ ﺟﻬﺎﻥ ﺩﺭ ﺷﯿﺮﺩﺭﻭﺍﺯﻩ ﻫﺎﯼ ﻛﺎﺑﻠﺴﺘﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﯼ ﺑﯿﺴﺖ ﻭ ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﺷﻜﺴﺖ ‫ﻣﻄﻠﻖ ﺩﯾﺪ ﺗﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﺑﻪ ﻣﺮﻭﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﻛﺎﺑﻠﯿﺎﻥ ﺧﻮﺩﺩﯾﻦ ﺍﺳﻼﻡ ﺭﺍ ﻗﺒﻮﻝ ﻛﺮﺩﻧﺪ.

بلخ
بلخ به مرکزیت «مزار شریف». مساحت آن ۱۲/۵۹۳ کیلومترمربع، و داری جمعیتی قریب به ۶۱۰۰۰۰ نفر است. این شهر را برای آن مزار شریف می‌خوانند که به عقیده‌ی اهالی آن، حضرت علی، امام اول شیعیان، در این شهر مدفون است. مزار شریف تقریباً در سی کیلومتری شهر باستانی بلخ است.در عصر شاهرخ شاه تیموری، به همت همسرش گوهرشاد بیگم، در این شهر مزار بزرگی تعمیر گشت که هنوز هم پابرجا است. در این مزار کتابی است به نام تاریخچه‌ی روضه‌ی شریف که در آن آمده است که این محل، مزار حضرت علی است. همچنان بر روی یکی از دروازه‌های شهر شعری از عبدالرحمن جامی حک شده، که چنین است: «گویند که مرتضی در نجف است / در بلخ بیا ببین چه بیت شرف است / جامی نه عدن گوید و نه بین جبلین / خورشید یکی و نور او هر طرف است»
. قابل تذکر است که عده يي از تاريخ نويسان روضه را چون مقبره زردشت پنداشته و روايت مي دهند که زردشت در انجا دفن است .


نَنگَرهار
مركز ان شهر جلال‌آباد، مساحت آن 7616 کیلومتر مربع و جمعیت آن 7820000 نفر ميباشد و دارای زمین‌های حاصلخیزی است. در زمان پادشاهی محمدظاهرشاه چندين سد بزرگ آب در اين ناحيه ساخته شد. بیشینه‌ی باشندگان اين شهر را پشتون‌ها تشكیل می‌دهند ولی هندوها و سيک‌ها نیز در آن زندگی‌ می‌كنند. از آثار مهم این شهر، سراج‌العمارت، نشستگاه امیر حبیب‌الله و امان‌الله شاه، بود كه در سال 1929 میلادی نابود شد. باغ‌های آن ولی هنوز برپا هستند و فضایی دلپذیر دارند. آرامگاه هر دو فرمانروای نامبرده در درون باغی در روبروی سراج‌العمارت قرار دارد. يك راهب بودایی سده هفتمی به نا م هوان زانگ (در فارسی ژوان زانگ هم نوشته‌اند) در سال 630 میلادی به منطقه‌ی جلال‌آباد رسید و پنداشت كه به هندوستان رسیده است. خود شهر جلال آباد شهر نسبتأ تازه‌ای است و در سده شانزده، در دوره سلطنت اکبر، نواده بابر شاهنشاه مغول ساخته شده است. اين شهر در زمان حمله‌ی انگلیس‌ها بدست آنان افتاد ولی انگلیس‌ها در هر دو حمله شكست خورده و واپس‌نشستند. پس از استقلال افغانستان بزرگترین لویه‌جرگه در سال 1301ژ1920 در جلال‌آباد برپا شد. بيشتر ين آثار بودایی جلال‌آباد ویران شد.

بدخشان
بدخشان یکی از قدیمی ترین مناطقی است که در شاهنامه فردوسی از آن یاد شده است. بدخشان همچنین در چامه‌های شاعران به كیفیت لعل خویش معروف بوده است. بدخشان در شمال افغا نستان واقع می‌باشد. در سال ۱۸۹۶ میلادی میان دو امپراتوری بزرگ (روسیه تزاری و بریتانیا) به دو بخش تقسیم گردید. یک بخش ان تحت نام بدخشان روسیه و بعدا منطقه خودگردان کوهستانی بدخشان تاجکستان شوروی با مرکزیت شهر خاروغ به روسیه تعلق گرفت، و بخش دوم با مرکزیت شهر فیض‌آباد به امارت افغانستان پیوست. روسیه و انگلیس آمودریا (جیحون) را به عنوان مرز طبیعی پذیرفته و توسط ستونهای مرزی نشانه‌گذاری شد. در سال ۱۹۱۷ میلادی بعد از پیروزی انقلاب اکتوبر در روسیه بدخشان روسیه به شوروی در تشکیل جمهوری شوروی سوسیالیستی تاجیکستان تعلق گرفت.مساحت بدخشان افغانستان ۴۳۶۲۶ کیلومتر مربع بوده و جمیعت آن بالغ بر ۴۹۷۰۰۰ نفر میباشد، اکثریت باشندگان ان را تاجیکان وازبکهاتشکیل دا ده و به زبان فارسی حرف می‌زنند . در بدخشان زبانهای دیگری به نام زبانهای پامیری (از خانواده زبانهای دري ) و مردم به آنها تکلم می‌نمایند. بدخشان دارای کوههای بلند و رودخانه‌های خروشان می‌باشد، فراورده‌های عمده ان گندم، جو، جودر(گندم سیاه)، جواری و ارزن می‌باشد، از جمله میوه‌های ان توت چارمغز و سیب آن مشهور است. بدخشان به داشتن معادن لعل، لاجورد و طلای خویش دارای شهرت است وبا جمهورهای تاجیکستان، پاکستان و سینکیانگ جمهوری مردم چین دارای مرز مشترک می‌باشد.

بقيه در آينده
May 1st, 2005


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي